no-img
پی دی اف کده

کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو فایل صوتی

پی دی اف کده
  • 🔴 اطلاعیه مهم

  • گزارش خرابی لینک
    اطلاعات را وارد کنید .

    ادامه مطلب

    MP3
    دانلود کتاب صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو
    mp3
    آگوست 16, 2024
    حجم فایل: 244MB
    نویسنده: پی دی اف کده
    ۳۵,۰۰۰ تومان

    دانلود کتاب صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو


    کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلوسایت پی دی اف کده دانلود  کتاب صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو را با 5 ساعت,  برای شما آماده کرده است. کتاب صوتی کنار رود پیدرا نشستم و گریستم (By the River Piedra I Sat Down and Wept) ، در سال 1994 منتشر شد و مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در این اثر، ایمان، قدرت معجزه و شفای روحانی به شکل ویژه‌ای خودنمایی می‌کند، مخاطب را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و و به روایت داستانی ایدوئولوژیک و مذهبی، در لفافه‌ی عشقی زمینی‌ می‌پردازد. عشق یعنی با دیگری یگانه شدن، و جرقه خدا را در دیگری پیدا کردن که اشک‌های پیلار در کنار رود پیدرا ما را به سوی این یگانگی هدایت می‌کند. فایل صوتی این کتاب به گویش سما مهرجو  و با ترجمه ی مرضیه قدیری بیان در 4 قسمت گرد آوری شده است.  با سایت پی دی اف کده همراه باشید.

    کتاب صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو

    فایل صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم

    دانلود کتاب کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم

    کتاب صوتی کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم

    کتاب گویا کنار رودخانه پدرام نشستم و گریه کردم

    قسمتی از متن کتاب :

    «کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشک‌های روی گونه هایم را سرد کرد و اشک‌هایم در آب‌های سردی که از کنارم می‌گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانه‌ی دیگری می‌پیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همه‌شان به دریا بریزند.» «باشد که اشک‌های من تا دور دست بروند تا عشق من هیچ گاه در نیابد روزی برای او گریستم. باشد که اشک‌های من تا دور دست بروند تا من بتوانم رودخانه پیدرا و همه آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم فراموش کنم. باید جاده‌ها، کوه‌ها و دشت‌های رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچ گاه به حقیقت نمی‌پیوندند. او گفت: زندگی کن. یادآوری خاطرات کار افراد مسن است.»

    «عشق به یک ماده‌ی مخدر می‌ماند، در آغاز احساس سرخوشی و تسلیم مطلق به آدم دست می‌دهد، روز به روز بیشتر می‌خواهی، هنوز معتاد نیستی اما از آن احساس خوشت می‌آید و فکر می‌کنی می‌توانی در اختیار خودت داشته باشی، چند دقیقه به معشوق می‌اندیشی و بعد سه ساعت فراموشش می‌کنی. اما کم‌کم به آن شخص عادت می‌کنی و کاملاً به او وابسته می‌شوی، حالا دیگر سه ساعت به او فکر می‌کنی و دو دقیقه فراموشش می‌کنی. اگر در دسترس تو نباشد، همان احساسی را داری که معتادهای خمار دارند. معتاد برای به دست آوردن مواد، تن به هر کاری می‌دهد و تو هم حاضری به خاطر عشق دست به هر کاری بزنی. پس تنها باید به کسی عشق بورزیم که می‌توانیم او را در کنارمان داشته باشیم».

    😍 چقدر خوشت اومد !


    موضوعات :
    کتاب صوتی

    دیدگاه ها


    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *