دانلود کتاب صوتی یک مشت تمشک اینیاتسیو سیلونه
سایت پی دی اف کده دانلود کتاب صوتی یک مشت تمشک اینیاتسیو سیلونه را با 9 ساعت, برای شما آماده کرده است. «روکو دوناتیس» از طریق فعالیتهای سیاسی حزب کمونیست با دوست دختر اتریشی یهودی خود به نام «استلا» آشنا میشود و با او در دهکدهای به اسم سن لوگا در جنوب ایتالیا زندگی میکند. او که سالها در حزب خدمت کرده و مأموریتهای مختلفی را پشت سر گذاشته، حالا خبردار شده که حزب کمونیست ایتالیا تصمیم گرفته است تا فعالیتهای خود را علنی کند و در حال عضوگیری و سازماندهی تشکیلات خود است. فایل صوتی این کتاب به گویش شهین نجف زاده و با ترجمه ی بهمن فرزانه در 6 قسمت گرد آوری شده است. با سایت پی دی اف کده همراه باشید.
کتاب یک مشت تمشک اینیاتسیو سیلونه
فایل صوتی یک مشت تمشک
دانلود کتاب صوتی یک مشت تمشک
کتاب صوتی یک مشت تمشک
کتاب گویا یک مشت تمشک
قسمتی از متن کتاب :
اهالی سن اندراً از ورود شخص مرموزی از رم باخبر شده بودند. با ظاهرشدن اسکار در کنار عضو سابق انجمن شهرداری، پیرزنها و بچهها به پشت پنجرهها و درهای منازلشان هجوم میبردند. بعضی از زنها دستانشان هنوز از خمیر نان سفید بود. آلفردو گفت: «خوششانس بودیم. مانسیمیلیانو داره میاد.» چوپان پیر قدیمیترین و وفادارترین دوست لاتزارو بود. قد بلند بود و گونههای برجستهای داشت. درحالی که به چوبدستی بلندی تکیه میکرد، آهسته به سوی آنها پیش میآمد. سگ سفید بزرگی که گوشهایش را بریده بودند، آهسته در کنار او میدوید. به راه خود ادامه داد و به آلفردو گفت: «وقت ندارم با شما صحبت کنم.» آلفردو دنبالش دوید و پرسید: «کجا میری؟ «میرم شراب بنوشم. تشنم.»
آن دو به دنبال او وارد کوچهای شدند. خانههای دو طرف کوچه، بعضی در اثر زلزله و بعضی در جنگ ویران شده بود. پشت سر او و سگ از در کوچکی داخل شدند. اتاق بزرگ با نور زردی روشن بود. چند جوان نزدیک پنجره نشسته بودند و سرشان به ورق بازی گرم بود. با هم بحث میکردند و روی میز مشت میکوفتند. در یک گوشه کارگری با نی از بطری لیموناد مینوشید. پشت پیشخوان کسی دیده نمیشد. مانسیمیلیانو فریاد زد: «کارملا…»
دیدگاه ها