دانلود کتاب صوتی سمفونی مردگان عباس معروفی
سایت پی دی اف کده دانلود کتاب صوتی سمفونی مردگان عباس معروفی با 14 ساعت, برای شما آماده کرده است. کتاب سمفونی مردگان یکی از آثار تحسینشدهی نویسندهی ایرانی معاصر، عباس معروفی است. این کتاب که برندهی جایزهی بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ در سال 2001 شده، داستانی به سبک سیال ذهن است که از زوال خانوادهای ششنفره حرف میزند. شخصیت اصلی این کتاب جوان شاعری به نام آیدین است که در مقابل سنتهای اشتباه پدر خود میایستد. روایت منحصربهفرد نویسنده از جامعهی ایران، از جمله دلایل محبوبیت این کتاب بهشمار میرود. فایل صوتی این کتاب به گویش حسین پاکدل و با ترجمه ی عباس معروفی در 1 قسمت گرد آوری شده است. با سایت پی دی اف کده همراه باشید.
کتاب صوتی سمفونی مردگان عباس معروفی
فایل صوتی کتاب سمفونی مردگان
دانلود کتاب صوتی سمفونی مردگان
کتاب صوتی سمفونی مردگان
کتاب گویا سمفونی مردگان
قسمتی از متن کتاب :
لحظهاى بعد هیاهوى خیابان خوابید و شهر در تاریکى و سکوتى فرو رفت که انگار سالهاست آدمهاش مردهاند. تاریکى یک ساعت و نیم به طول انجامید. صداى گریهاى از دور شنیده مىشد، صدایى شبیه ناله زنى زیر آوار. حتى یوسف هم زوزه مىکشید و مىخواست از جاش حرکت کند. به نظر مىآمد زلزلهاى در شرف وقوع است. پدر نماز وحشت خواند، و بعد که هوا گرگ و میش شد، بىآن که با کسى حرف بزند به حیاط رفت. در زیرزمین را با لگد گشود، و درست در لحظهاى که خورشید از تیرگى درآمد، آن اتاق را با تمام اثاثیه و کتابهاش به آتش کشید. روى لکه سیاهى که کنار حوض از ماهها پیش مثل عنکبوت سیاه لش خود را پهن کرده بود، قدم مىزد و مىگفت: «این روح شیطان است که دارد مىسوزد.»
بوى سوختگى مىآمد. بوى دود مىآمد. و آیدین انگار که مىداند چه اتفاقى افتاده، با خونسردى تمام به حیاط رفت، به دخمه نزدیک شد، و در برابر آن سیاهى احساس مىکرد بىوزن شده است. نمىتوانست باور کند و از خشم به خود مىلرزید. از پلههاى زیرزمین پایین رفت. آنجا فقط سیاهى و نیستى بود. آب سیاهرنگى کف زمین را پوشانده بود. بوى ویرانى و مرگ مىآمد، بوى بشر اولیه، و بوى حیوانیت. انگار کسى را سوزاندهاند و خاکسترش را به در و دیوار مالیدهاند. اتاق پر از خاکستر و چوب نیمسوخته بود. و کتابها و شعرها همراه شعله آتش به آسمان رفته بودند. حتى چیزى هم پیدا نمىشد که آیدین بتواند لحظهاى روى آن بنشیند. یک لحظه تصمیم گرفت با سنگ تمام شیشههاى خانه را بریزد پایین. بعد هوار بکشد: «اگر زندگىات را آتش نزنم بچه تو نیستم.»
دیدگاه ها