کتاب زن همسایه عباس زاری صفحه 265 دانلود PDF
سایت پی دی اف کده کتاب زن همسایه عباس زاری دانلود PDF با 265 صفحه، برای شما آماده کرده است. فرزند آن و مارکو کونتی شش ماه است که به دنیا آمده است. آن درگیر افسردگی بعد از زایمان است و قرار است به یک مهمانی بروند، او میپذیر که کودک را بخوابانند و به خانه همسایه بروند و به او سر بزنند، آن نهتنها از شوخیهای همسرش در مهمانی کلافه شده است، نگران فرزندش هم هست. پس با اصرار بسیار به خانه بر میگردند، وقتی پشت در میرسند متوجه میشوند که در باز است و فرزند کوچکشان در گهواره نیست. سایت پی دی اف کده همراه باشید.
پی دی اف کتاب زن همسایه
«آنه» حس میکند اسید توی معده اش میچرخد و از گلویش بالا می آید. سرش گیج می رود افراط کرده؛ البته نمیخواست این طور شود، اما «سینتیا» مدام برایش ریخت و باعث شد زیاده روی کند؛ آنه نمیداند به چه ترتیب دیگری باید شب را سپری کند حالا نمیداند در این مهمانی شام که انگار نمی خواهد تمام شود – چقدر نوشیده است؛ بنابراین ناچار است صبح شیر سینه اش را خالی کند و دور بریزد تا بچه مریض نشود گرمای شب تابستانی آنه را بی حال کرده از گوشه چشم میزبانش سینتیا را نگاه می کند سینتیا بدون هیچ شرم و حیایی مشغول شوخی و بگو بخند با شوهر آنه مارکو است. چرا آنه این موضوع را تحمل میکند؟ چرا «گراهام»، شوهر سینتیا چنین اجازه ای به همسرش میدهد؟ آنه از این موضوع ناراحت است اما چاره ای ندارد؛ چطور میتواند بدون آنکه بیچاره و مسخره به نظر برسد، جلوی آنها را بگیرد؟ با اینکه از درون خشمگین است بی خیال میشود و جرعه ای دیگر از نوشیدنی خنک مینوشد آنه طوری بار نیامده که بتواند مجلسی را دست بگیرد و مرکز توجه شود.
دانلود رمان زن همسایه
اما سینتیا، از طرف دیگر…
هر سه نفر آنها آنه مارکو و گراهام به سینتیا چشم دوخته و انگار مجذوب او شده اند مخصوصاً مارکو که انگار قادر نیست چشم از او بردارد. آنه به خودش یادآوری میکند سینتیا با همه خیلی راحت برخورد میکند. او آنقدر جذاب است که انگار این قضیه از دست خودش هم خارج شده. آنه هر چه بیشتر به مارکو و سینتیا نگاه میکند شکاش بیشتر میشود نکند بین آن دو سر و سری باشد هرگز اینقدر شکاک نبوده، شاید به خاطر این باشد که زیادی سرش گرم شده نه اگر چیزی برای پنهان کردن داشتند اینطور رفتار نمی کردند سینتیا بیشتر از مارکو شیطنت میکند هر چند مارکو هم از این وضع کاملا راضی به نظر میرسد.
دیدگاه ها